loading...
سی دانلود|اس ام اس
شیک ترین مدل لباس های مجلسی

ویژه خانم های شیک پوش و زیبا



روی عکس کلیک کنید برای دیدن آخرین مدل آرایش عروس و نامزدی،تتو بدن ،کاشت ناخن ،کاشت مژه و ...




برای دیدن لباس هایی که تا بحال ندیده اید
روی عکس کلیک کنید
Admin بازدید : 602 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

به گزارش گروه سياسي باشگاه خبرنگاران دفتر حفظ و نشر آثار آيت‌الله خامنه‌اي خاطره رهبر معظم انقلاب از روز بازگشت امام(ره) به ايران را منتشر كرد.

رهبر معظم انقلاب در اين خاطرات آورده‌اند:

یكى از خاطرات خيلى جالب من، آن شب اوّلى است كه امام وارد تهران شدند؛ يعنى روز دوازدهم بهمن - شب سيزدهم - شايد اطّلاع داشته باشيد و لابد شنيده‌ايد كه امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى كردند، بعد با هلى‌كوپتر بلند شدند و رفتند.

تا چند ساعت كسى خبر نداشت كه امام كجا هستند! علّت هم اين بود كه هلى‌كوپتر، امام را در جايى كه خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مى‌خواسشت جايى بنشيند كه جمعيت باشد، مردم مى‌ريختند و اصلاً اجازه نمى‌دادند كه امام، يك جا بروند و استراحت كنند. مى‌خواستند دور امام را بگيرند.

هلى‌كوپتر در نقطه‌اى در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبيلى امام را سوار كرد. همين آقاى «ناطق نورى» اتومبيلى داشتند، امام را سوار مى‌كنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام مى‌گويند: مرا به خيابان ولى‌عصر ببريد؛ آن‌جا منزل يكى از خويشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ مى‌روند و سراغ به سراغ، آدرس مى‌گيرند، بالاخره پيدا مى‌كنند - منزل يكى از خويشاوندان امام - بى‌خبر، امام وارد منزل آنها مى‌شوند!

امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح كه ايشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‌اى - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندكى استراحت كرده بودند! آن‌جا مى‌روند كه نمازى بخوانند و استراحتى بكنند. ديگر تماس با كسى نمى‌گيرند؛ يعنى آن‌جا كه مى‌روند، با كسى تماس نمى‌گيرند. حالا كسانى كه در اين ستادهاى عملياتى نشسته بودند - ماها بوديم كه نشسته بوديم - چقدر نگران مى‌شوند! اين ديگر بماند. چند ساعت، هيچ كس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند كه بله، امام در منزل فلانى هستند و خودشان مى‌آيند، كسى دنبالشان نرود!

من در مدرسه رفاه بودم كه مركز عملياتِ مربوط به استقبال از امام بود - همين دبستان دخترانه رفاه كه در خيابان ايران است كه شايد شما آشنا باشيد و بدانيد - آن‌جا در يك قسمت، كارهايى را كه من عهده‌دار بودم، انجام مى‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما يك روزنامه روزانه منتشر مى‌كرديم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر كرديم. عدّه‌اى آن‌جا بوديم كه كارهاى مربوط به خودمان را انجام مى‌داديم.

آخر شب - حدود ساعت نه‌ونيم، يا ده بود - همه خسته و كوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى كه كار مى‌كردم، نشسته بودم و مشغول كارى بودم؛ ناگهان ديدم مثل اين كه صدايى از داخل حياط مى‌آيد - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، يك حياط كوچك دارد كه محلِّ رفت و آمد نيست؛ البته آن هم به كوچه در دارد، ليكن محلِّ رفت و آمد نيست - ديدم از آن حياط، صداى گفتگويى مى‌آيد؛ مثل اين‌كه كسى آمد، كسى رفت. پا شدم ببينم چه خبر است. يك وقت ديدم امام از كوچه، تك و تنها به طرف ساختمان مى‌آيند! براى من خيلى جالب و هيجان‌انگيز بود كه بعد از سالها ايشان را مى‌بينم - پانزده سال بود، از وقتى كه ايشان را تبعيد كرده بودند، ما ديگر ايشان را نديده بوديم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شايد حدود بيست، سى نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ايشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ايشان ريختند و دست ايشان را بوسيدند. بعضيها گفتند كه امام را اذيّت نكنيد، ايشان خسته‌اند.

براى ايشان در طبقه بالا اتاقى معيّن شده بود - كه به نظرم تا همين سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ايام دوازده بهمن، گرامى مى‌دارند - به نحوى طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزديك پاگرد پله كه رسيدند، برگشتند طرف ما كه پاى پله‌ها ايستاده بوديم و مشتاقانه به ايشان نگاه مى‌كرديم. روى پله‌ها نشستند؛ معلوم شد كه خود ايشان هم دلشان نمى‌آيد كه اين بيست، سى نفر آدم را رها كنند و بروند استراحت كنند! روى پله‌ها به قدر شايد پنج دقيقه نشستند و صحبت كردند. حالا دقيقاً يادم نيست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشيد» گفتند و اميد به آينده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت كردند.

البته فرداى آن روز كه روز سيزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند كه برِ خيابان ايران است - نه مدرسه علوى شماره يك كه همسايه رفاه است - و ديگر رفت و آمدها و كارها، همه آن‌جا بود. اين خاطره به يادم مانده است.

براي دريافت فايل صوتي اين روايت اينجا كليك كنيد.
انتهاي پيام/س2

منبع

باشگاه خبر نگاران

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی . سایت 30download با ارائه جدید ترین مطالب سرگرمی در خدمت شماست . ______________________________________________________ توجه : جهت گذاشتن تبلیغات و نحوه قیمت ها به قسمت تبلیغات بالای سایت مراجعه کنید وبا انتخاب نمودن بنر مورد نظر (به صورت پیام کوتاه ) موافقت خود را اعلام نمایید و پس از واریز کردن مبلغ مورد توافق طرفین بنر شما گذاشته میشود . یاعلی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6313
  • کل نظرات : 409
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 1375
  • آی پی امروز : 85
  • آی پی دیروز : 292
  • بازدید امروز : 2,519
  • باردید دیروز : 2,325
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,519
  • بازدید ماه : 17,089
  • بازدید سال : 144,505
  • بازدید کلی : 11,748,369
  • کدهای اختصاصی
    مدل روز






    مدل لباس مجلسی زنانه 2014

    مدل گوشواره دخترانه طرح 93

    مدل شال ترکی دخترانه تابستان 93

    مدل کت مجلسی مردانه 2014


    طرح های زیبا لاک ناخن دخترانه

    مدل لباس  بهاری دختر بچه ها طرح 93


    طرح های شیک بلوز بانوان مجلسی 2014

    مدل لباس عروس اروپایی 2014


    http://up.30download.ir/up/30download/Pictures/8202458.jpg


    مدل های زیبا آرایش چشم عروس

    93


    http://up.30download.ir/up/30download/Pictures/9305328.jpg



    مدل های جدید ماکسی بلند زنانه 2014






    http://up.30download.ir/up/30download/Pictures/11195702.jpg



    مدل مانتو های مارک ITAk

    حوادث روز

    اسیدپاشی بر روی همسر سابق به خاطر داشتن خواستگار

    اسید پاشی بروی صورت زن 23 ساله

    توسط شوهر قبلی اش



    قتل خوفناک همسر و مردی در اهواز





    دستگیری عجیب 48 نفر افغانی در 4 خودرو سواری !+ تصاویر

    جای دادن 48 افغانی

    در 4 خودرو 405




    زن محجبه آمریکایی

    مورد آزار اذیت قرار گرفت


    استخدام مانکن روزی 1میلون تومان